ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

مردم یا متوجه منظور من می شوند یا نمی شوند ، من یک مفسر نیستم !

۱ مطلب در شهریور ۱۴۰۳ ثبت شده است

احساس میکنم نیمه شب ،پیچیده شده در چند لایه کیسه زباله ی مشکی ،از روی پلی قدیمی و سوت و کور پرت شده ام توی رودخانه و تو، به نرده های پل تکیه داده ای و سیگارت را روشن میکنی.

احساس میکنم هر انچه مرا به زندگی وصل‌ میکرده لای تیزی یک قیچی در دست هایت که نوازشم کرده بودند تکه تکه شده.

اما هنوز هم دوستت دارم عزیزم

حتی اگر کودکی هایم مانده باشد در تاریک ترین انباری‌ جهانی که کلیدش دست توست.

  • ..بیگانه ..