ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

مردم یا متوجه منظور من می شوند یا نمی شوند ، من یک مفسر نیستم !

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «۱۱ مرداد» ثبت شده است

راستش را بخواهید مثل تمام این مدت دستم به نوشتن نمی رود..

اما گاهی باید نوشت ، باید از یک چیزی که هیچوقت نمیشود فهمید چیست خالی شد ؛ باید قدم ها را تند کرد و دنبالش کرد .‌آنقدر تا گوشه ای از مغز گیر بیوفتد ، آنوقت باید زل زد به نقطه نقطه اش و آنقدر دقیق نوشت اش تا از مغز برود بیرون . اگر این کار را نکنی برای همیشه باقی می ماند و تو را می بلعد !

در هفدهمین یازده مرداد زندگی ام مینویسم . 

یک روز مثل تمام سیصد و شصت و چهار‌‌ روز دیگر . 

تمام وقت نشسته بودم در اتاق همیشگی‌ ام ، به همان دیواری که مثل‌ ده سال پیش بود نگاه میکردم و گاهی هم همان درسهای تکراری مدرسه را میخواندم ، آهنگ های قدیمی را گوش میدادم ، مثل تمام هفده سال گذشته پلک میزدم ، نفس میکشیدم و مثل تمام ۳۶۴ روز دیگر خالی بودم ... زشت نباید یک وقت که مثل خیلی ها «صادقانه روز تولدم بغض نکردم» ! 

زندان در ادامه ی کابوس

کابوس در ادامه ی زندان

امسال هم گذشت عزیزم

نزدیک تر شدیم به پایان

حرفیست عاشقانه تر از من

در حرکت منظم نبضم

طوفان زده به کل وجودم

اما هنوز هستم و سبزم

امسال هم گذشت عزیزم 

در حسرت تصور لبخند

با خنده های ممتد دشمن 

با دوستان که دوست نبودند

بر چادر قدیمی مادر

بگذار مثل ابر ببارم

شاید خدات معجزه ای کرد

با اینکه اعتقاد ندارم

امروزِ سوختن تهِ آتش

فردای محو در وسط دود

امروز هم تولد من بود..

امروز هم تولد من بود..


  • ..بیگانه ..