ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

مردم یا متوجه منظور من می شوند یا نمی شوند ، من یک مفسر نیستم !

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آلبرکامو» ثبت شده است

موبایلش زنگ می خورد ، پله ها را دو تا یکی بالا می آید و سریع جواب میدهد. صدای یک‌ زن را تشخیص میدهم . از حرف های او چیزی مشخص نیست جز تکرار کلمات« بسیار ممنونم ، تشکر از شما ، لطف کردید ، ببخشید بابت زحمت ، ممنون » و دوباره تکرار از اول .. 

وقتی قطع میکند نگاه پرسش آمیزم را حواله اش می کنم . با تک خنده ای می گوید « خانم الف بود ،گفت موضوع نمره ی انضباطت حل شد » 

  • ..بیگانه ..