ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

مردم یا متوجه منظور من می شوند یا نمی شوند ، من یک مفسر نیستم !

گذرانِ تحمیل

سه شنبه, ۱۱ مهر ۱۳۹۶، ۰۸:۳۹ ب.ظ

روی آخرین میز در گوشه ی سمت چپ کلاس جمع میشوم و به صحبت های ناجالب دبیر شیمی اخم می کنم . کتاب جالب « انسان در گذرگاه تکامل» را روی کتاب شیمی می گذارم . چند دقیقه ای برای کلافه شده کافی است . محتوای سنگین کتاب نیاز به سکوت و اندیشه دارد که حال هیچ کدام فراهم نیست. ذهنم را جمعِ ادامه دادن شعر کوتاه جدیدم میکنم ، اما نمیشود که نمی شود . 

کتاب را که ورق می زنم در صفحات آخر عکسی از انیشتن توجهم را جلب می کند . با چشم هایم فاصله ی بینی تا چانه ، چشم تا پیشانی و چروک ها را اندازه می گیرم و در اولین سفیدی که جلویم می آید می کشم . با امکاناتِ کمِ در اختیار نمی توانم چیز خوبی از آب در بیاورم . اما مثل همیشه نقاشی مرا از مرزهای زمان فراتر می برد و وقتی سر بلند می کنم کلاس را خالی می بینم . به تکان خوردن سر دبیر از تأسف اهمیتی نمی دهم و به انیشتن لبخند میزنم!

  • ..بیگانه ..

نظرات (۲)

  • من الله التوفیق
  • قلمتان خیلی خوب هستش امید وارم که در نویسندگی موفقیت چشم گیری داشته باشید...
    از این استعدادتان استفاده کنید و رشدش بدهید
    پاسخ:
    تشکر از لطف شما 
  • علیـ ــر ضــا
  • چقدر خوب مینویسی
    پاسخ:
    مرسی :)
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی