ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

مردم یا متوجه منظور من می شوند یا نمی شوند ، من یک مفسر نیستم !

آغاز سال تحمیلی

شنبه, ۱ مهر ۱۳۹۶، ۱۲:۰۸ ب.ظ


یک سال تحمیل عقاید ، هنجار و اندیشه های مستبدانه را به تمام محصلان تسلیت میگویم. امروز وقتی یکی از آن معاونین بیکار با خشم گفت « تو چرا موهات بیرونه؟ خانوم اینجا شاهده. میان بازدید میکنن آبروی مدرسه میره» فکر کردم که عجب ! این چند تار موی من چه عظمتی دارند که میتوانند آبروی مدرسه ی شاهد را بریزند ! آنجا پر بود از دخترانی که بی عقیده و با نفرت ، زیر سایه ی اجبار یک پارچه ی سیاه را روی زمین دنبال خود می کشیدند و آن چادر بود! خودشان داشتند پوشش فاطمه ی زهرایشان را بی ارزش میکردند . آخ که چه میکشد اسلام از این مسلمان ها .. وقتی همان معاون مقنعه اش کمی عقب رفته بود از کنارش گذشتم و گفتم « فقط موهای ما آبروی مدرسه رو میبره دیگه ؟ » آن بخشِ فرار سریع به طبقه ی بالا را سانسور میکنم و میروم روی قرائت قرآن و احترامی که باید به آن میگذاشتیم . این یکی اختیاری بود اما شما را چه پنهان یکی دو نفر آن احترام را نگذاشتند ، از صف شوت شدندو رفتند خدمت کرم الکاتبین.  من آنجا با معدل خوب و رتبه های استانی و کشوری ام قضاوت نمی شوم . این انضباط پایین در کارنامه ام است که شرایط را برای قضاوت همه فراهم میکند.. طوری که دبیر با شنیدن اسمم و به یاد آوردن تذکری که مبنی بر من به او داده اند ، اخم میکند ، صدایش را روی سرش می گذارد و قوانین کلاسش را خیره به من ، خطاب به همه میگوید . 

خدا بخیر کند عاقبت این جاهلان مدرنیته را ، لعنتی ها می گردند گوهر درونی بچه ها را پیدا میکنند و از همان جا شروع به تخریب می کنند . این بار کوتاه آمدنی در کار نیست !

  • ..بیگانه ..

نظرات (۱)

  • حضرت کازیمو
  • یک هولوکاست انسانی
    پاسخ:
    :(
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی