ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

ما تمام نمی شویم !

خواندن، نوشتن و فکر کردن همه اینها بدبختی است، نکبت می‌آورد.

مردم یا متوجه منظور من می شوند یا نمی شوند ، من یک مفسر نیستم !

دیوار من !

پنجشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۶، ۰۵:۰۸ ب.ظ

یک ماه از آن روزها نگذشته ، روزهای که روی این دیوار فارغ از مشکلات زندگی فصل ها را در آغوش می کشیدم ، دفتر آبی رنگی که نوشته هایش را از صدقه سری این مکان داشت را عمدا جا میگذاشتم تا دوباره برگردم ، دفتری که اسباب کشی آن را بلعید! اینجا مأمن روزهایم بود ، زادگاه افکارم . 

جایی که ساعت ها رویش می نشستم و می خواندم و می نوشتم و اندیشناک ! تهوع را از صدقه سری همین بلندی دارم . اینجا شاید تنها تعلق خاطر من به این حجم خاکی باشد .. 

دلم تنگ است !  یادم می آید یک روز از فرط خستگی روی دیوار خوابم برد و عادت غلت زدن را آنجا هم فراموش نکردم و فرودی پر افتخار روی خرده شیشه های زمین . این جای زخم کهنه روی دست راستم ، شاید از دوست داشتنی ترین چیزهایی باشد که همیشه آن را با خود دارم .  من اینجا زندگی کردن را آموختم و در کودکی بزرگ شدم .. 


  • ..بیگانه ..

نظرات (۳)

چه جالبه
پاسخ:
:)
چقد خوبه یه جایی باشه بی منت حضورت رو بپذیره
  • محمد علی عطاریه
  • سلام
    متن زیبایی بود.
    موفق باشید
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی